زیباترین اشعار نو کوتاه و بلند عاشقانه از شاعران معروف
شعر نو عاشقانه
مجموعه کامل زیباترین شعرهای عاشقانه نو از معروف ترین شاعران ایران و جهان با موضوعات مختلف : رمانتیک و احساسی، دلتنگی و جدایی، غمگین و دلشکسته و اشعار بلند و کوتاه نو با مضمون دوست داشتن و عاشقی
عشق من به تو مانند دریاست
قدرتمند و عمیق برای همیشه
هر طوفان و باد و بارانی را تحمل می کند
دل های ما خاص و دوست داشتنی هستند
من با هر ضربان قلبم بیشتر عاشق تو می شوم
******
عشق من برای شما مانند دریای خشن است
بنابراین قدرتمند و عمیق برای همیشه خواهد بود.
از طوفان، باد و بارانهای سنگین
این هر درد را تحمل خواهد کرد.
دلهای ما خیلی خالص و دوست داشتنی هستند.
من با هر ضربان قلب عاشق تو هستم!
شعر نو کوتاه عاشقانه
از ماه بگویم؟
پیشترها گفته اند
از گل؟
آه …
یا من دیر شاعر شده ام
یا تو بیش از حد زیبایی
بهرام محمودی
******
شعر نو عاشقانه غمگین و دردناک جدایی
به حرمت نان و نمکى که با هم خوردیم
نان را تو ببر
که راهت بلند است
و طاقتت کوتاه
نمک را بگذار برای من
می خواهم
این زخم
تا همیشه تازه بماند
شمس لنگرودی
******
شعر نو عاشقانه کوتاه
تا شب نشده
خورشید را
لای موهایت میگذارم
و عاشق میشوم
فردا،
برای گفتن
دوستت دارم
دیر است
جلیل صفر بیگی
******
شعر عاشقانه نو
اگر تو نبودی
من کاملا بیکار بودم
هیچ کاری
در این دنیا ندارم
جز دوست داشتن تو
رسول یونان
******
شعر نو عاشقانه بلند
زیبا هوای حوصله ابری است
چشمی از عشق ببخشایم
تا رود آفتاب بشوید، دلتنگی مرا
زیبا هنوز عشق
در حول و حوش
چشم تو میچرخد
از من مگیر چشم
دست مرا بگیر و
کوچههای محبت را با من بگرد
یادم بده چگونه بخوانم
تا عشق در تمامی دلها معنا شود
یادم بده چگونه نگاهت کنم که تردی بالایت
در تندباد عشق نلرزد
زیبا آنگونه عاشقم
که حرمت مجنون را
احساس میکنم
آنگونه عاشقم
که نیستان را
یکجا هوای زمزمه دارم
آنگونه عاشقم
که هر نفسم شعر است
زیبا
چشم تو شعر
چشم تو شاعر است
من دزد شعرهای چشم تو هستم
زیبا
کنار حوصلهام بنشین
بنشین مرا به شط غزل بنشان
بنشان مرا به منظره عشق
بنشان مرا به منظره باران
بنشان مرا به منظره رویش
من سبز میشوم
زیبا ستارههای کلامت را
در لحظههای ساکت عاشق بر من ببار
بر من ببار تا که برویم بهاروار
چشم از تو بود
و عشق بچرخانم بر حول این مدار
زیبا زیبا …
تمام حرف دلم این است
من عشق را
به نام تو آغاز کرده ام
در هر کجای عشق که هستی
آغاز کن مرا
محمدرضا عبدالملکیان
******
بی تو من با همه مردم دنیا قهرم
تو که دنیای منی
با دل من قهر نباش
******
شعر نو عاشقانه فروغ فرخزاد
وقتی که زندگی من
هیچ چیز نبود
هیچ چیز به جز تیک تاک ساعت دیواری
دریافتم
باید، باید، باید
دیوانه وار دوست بدارم
کسی را که مثل هیچ کس نیست
***
کاش
دل ها آنقدر پاک بود
که برای گفتن
دوستت دارم
نیازی به قسم خوردن نبود
******
اشعار نو عاشقانه
نمیخواستم
این عشق را فاش کنم
ناگاه به خود آمدم،
دیدم همه کلمات راز مرا میدانند
این است که
هرچه مینویسم
عاشقانهای برای تو میشود
شهاب مقربین
******
شعر نو کوتاه عاشقانه شاملو
دست ات را به من بده
دست های تو با من آشناست
ای دیر یافته با تو سخن می گویم
به سان ابر که با توفان
به سان علف که با صحرا
به سان باران که با دریا
به سان پرنده که با بهار
به سان درخت که با جنگل سخن می گوید
زیرا که من
ریشه های تورا دریافته ام
زیرا که صدای من
با صدای تو آشناست
******
بی کلام اینجا باش
بودنت با دل من
بی صدا هم زیباست
******
شعر نو عاشقانه از شاعراف معروف
به جز حضور تو،
هیچ چیز این جهان بیکرانه را
جدی نگرفتم …
حتی عشق را
***
ماندن
به پای کسی که
دوستش داری
قشنگترین اسارت زندگی است
حسین پناهی
******
شعر نو عاشقانه اخوان ثالث
قاصدک هان، چه خبر آوردی؟
از کجا وز که خبر آوردی؟
خوش خبر باشی، اما، اما
گرد بام و در من بی ثمر می گردی
انتظار خبری نیست مرا
نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس
برو آنجا که تو را منتظرند
******
شعر نو عاشقانه فریدون مشیری
گاهی میان خلوت جمع
یا در انزوای خویش
موسیقی نگاه تو را گوش میکنم
وز شوقِ این محال
که دستم به دست توست
من جای راه رفتن
پرواز میکنم …!
***
یکی را دوست دارم
ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید
بخواند از نگاه من
که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
به برگ گل نوشتم من
تو را دوست می دارم
ولی افسوس او گل را
به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب
سر راهت به کوی او
سلام من رسان و گو
تو را من دوست می دارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لغزید
یکی ابر سیه آمد که روی ماه تابان را بپوشانید
صبا را دیدم و گفتم صبا دستم به دامانت
بگو از من به دلدارم تو را من دوست می دارم
ولی افسوس و صد افسوس
ز ابر تیره برقی جست
که قاصد را میان ره بسوزانید
کنون وا مانده از هر جا
دگر با خود کنم نجوا
یکی را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نمی داند
******
شعر نو کوتاه احساسی و شاد
رها
همچو پرنده ای در باد
می چرخم در هوایت
شاید باز هم
به تیر نگاهت دچار شوم
شاید
فرهاد خیاط پور باغبان
******
عکس میگیرم
از ضربات شعری
که بر من فرود آوردی
عکس میگیرم
از صبحی برفی در ملائی که تو تیربارانم کردهای
عکس میگیرم
از صدای تو، لبخندت، شکستن آوازم
و نشان میدهم
به کسی که شعر مرا میخواند
و باریکهای از ابر
در حیرت لبخندش موج میزند
محمد شمس لنگرودی
******
شعر نو رمانتیک برای همسر و عشق زندگی
دوستت دارم
و پنهان کردن آسمان
پشت میلههای قفس
آسان نیست
آنچه که پنهان میماند خون است
خون است و عسل
که به نیش زنبوری
آشکار میشود
دوستت دارم
و نقشهای از بهشت را میبینم
دورادور
با دو نهر از عسل
که کشان کشان
خود را به خانه من میرسانند
محمد شمس لنگرودی
******
شعر نو غمگین و دلتنگی
موهای تو
واکنش پیچیده ای ست
که باد به سیاهی بخت من
نشان میدهد
کامران رسول زاده
******
تو خورشید درخشان نیمه شبم هستی
شمع فروزان راهنمای من
درخشان ترین ستارهای هستی که دیدهام
حتی در روزهای تاریک و ابری
همه چیز روبراه میشود
وقتی که خورشید نیمه شب مرا لمس کند
******
شعر عاشقانه نو از نیما یوشیج
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
در آن دم که بر جا درهها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
تو را من چشم در راهم
******
کشاورز دعای باران خواند
و باران آمد
کاش تو را خواسته بود
کاش تو آمده بودی
علیرضا روشن
******
شعرهای عاشقانه نو
یک شب که
هزار شب نمیشود
گره بزن
سیاهی موهایت را
به سیاهی شب
ماهم شو
رسول عظیمی
******
شعر نو عاشقانه و مفهومی
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین
بی تو بودن درد دارد
می زند من را زمین
می زند بی تو مرا
این خاطراتت روز و شب
درد پیگیر من است
صعب العلاج یعنی همین
فریدون مشیری
******
جهان کوچکی ست زندگی ام
و تو
لطیف ترین قدرت این جهانی
آغوش را تحریم کنی
بیچاره میشوم
کاظم خوشخو
******
برای درختهای کنار جاده فرقی ندارد
کسی که در سفر است
میرود، یا میآید
برای من اما فرق زیادی دارند
درختان مسیری که از تو دورم میکنند
و درختان مسیری که با تو نزدیکم
لیلا کردبچه
******
آن روزها هر وقت موهایت را باز میکردی
باد وزیدن میگرفت!
این خشکسالی بی دلیل نیست.
و جز من هیچکس دلیلش را نمیداند!
باد دل باخته بود.
و تو
موهایت را کوتاه کردهای!
نزار قبانی
******
شعر نو دلنشین فرانسوی
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم
تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم
برای پشت کردن به آرزوهای محال
به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به خاطربوی لاله های وحشی
به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان
برای بنفشی بنفشه ها دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم
تورا برای لبخند تلخ لحظه ها
پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم
تورا به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم
اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم
تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام … دوست می دارم
تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام … دوست می دارم
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه
تو را به خاطر دوست داشتن … دوست می دارم
تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم … دوست می دارم …
پل الووار، ترجمه احمد شاملو
******
شعر نو زیبا و جدید
شب ها
بیهوده از این کوچه می گذرم
می دانی که خانه ی من این حوالی نیست
ظهرها
بیهوده در کافه ها به انتظار می نشینم
عصرها در ایستگاه
کاش یک نفر به شانه ام بزند که هی
کسی که با پای دلش رفته است
با قطار برنمی گردد
و چقدر خوب می شود
آن یک نفر تو باشی
***
فرقی نمی کند
پنجه ی طلایی آفتاب باشد
یا انگشت های خیس باران
این پنجره دیگر
جواب سلام آسمان را نخواهد داد
وقتی قرار نیست
تو از این کوچه بگذری
بهرام محمودی
******
تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم از شهرت
تو خیالت راحت
می روم از قلبت
می شوم دور ترین خاطره در شب هایت
تو به من می خندی
و به خود می گویی: باز می آید و می سوزد از این عشق ولی
برنمی گردم، نه
می روم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد
عشق زیباست و حرمت دارد
سهراب سپهری
******
باز کن پنجره ها را که نسیم
روی بالش پری از قاصدکی
خسته از راهی سخت
پشت در منتظر است
تا بگوید که چه سان
دل من بی تاب است
مریم اکبری
******
شعر نو انگلیسی عاشقانه
my love is non stop like sea
its trust like blind
its shine like star
its warm like sun
its soft like flower
AND
its beautiful like u
عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه
عشق مثل یه آدم کور اطمینان میکنه
عشق مثل ستاره میدرخشه
عشق مثل خورشید گرم میکنه
عشق مثل گل ها لطیفه
و
عشق درست مثل تو زیباست
******
اولین بار
که بخواهم بگویم دوستت دارم خیلی سخت است
تب میکنم، عرق میکنم، میلرزم
جان میدهم هزار بار
میمیرم و زنده میشوم پیش چشمهای تو
تا بگویم دوستت دارم
اولین بار که بخواهم بگویم دوستت دارم
خیلی سخت است.
اما آخرین بار آن از همیشه سختتر است
و امروز میخواهم برای آخرین بار بگویم دوستت دارم
و بعد راهم را بگیرم و بروم.
چون تازه فهمیدم
تو هرگز دوستم نداشتی!
شل سیلور استاین
******
ازمیان تمام چیزهایی که دیدهام
تنها تویی که میخواهم به دیدناش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کردهام
تنها تویی که میخواهم به لمس کردنش ادامه دهم
خنده نارنج طعم ات را دوست دارم
چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمیدانم عشقهای دیگر چه ساناند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زندهام
عاشق بودن، ذات من است
پابلو نرودا
******
کاش یک نفر بود
که می گفت به من
همه ی آن من از آن تو وقتی که دلت می گیرد …
******
شعر نو عاشقانه و احساسی
کلماتم را
در جوی سحر می شویم
لحظه هایم را
در روشنی باران ها
تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی دغدغه بی ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی پرده بگویم
که تو را
دوست میدارم تا مرز جنون
محمدرضا شفیعی کدکنی
******
زندگی باید کرد
گاه با یک گل سرخ
گاه با یک دل تنگ
گاه با سوسوی امیدی کم رنگ
زندگی باید کرد
گاه با غزلی از احساس
گاه با خوشه ای از عطر گل یاس
زندگی باید کرد
گاه با ناب ترین شعر زمان
گاه با ساده ترین قصه یک انسان
زندگی باید کرد
گاه با سایه ابری سرگردان
گاه با هاله ای از سوز پنهان
گاه باید رویید
از پس آن باران
گاه باید خندید
بر غمی بی پایان
لحظه هایت بی غم
روزگارت آرام
سهراب سپهری
******
چند ریال
چند دلار
بگو چه قدر بیشتر؟
سکوت نکن
بگو عشق او، چه قدر بیشتر از من
ارزش داشت؟
******
کجای جهانی؟
پشت کدام پنجره اى؟
سپیدی صبح کدام شب تیره ای؟
خوشا به تو
خوشا به خاطره ات
که دل انگیزتر از شیدایی است
******
خورشیدی که تو را گرم می کند
بر من خواهد تابید
ماهی که به تو لبخند می زند
برای من از تو خواهد گفت
آسمانی که سقف تو ست
با من مهربان خواهد بود
زمین زیر پای تو
بستر من است
چقدر به هم نزدیکیم
محبوب من
رویا ناصری
منبع:شعر عاشقانه نو